9 ماهگیت مبارکککککککککک
سلام سلام عزیزم... چه زود میگذره این روزهای کودکیت عزیزترینم... ما چند روزی که اومدیم خونه مامانم اینا و خاله سحر کلی باهات بازی میکنه... و منم میتونم یه خورده به کارام برسم...تو هم که حرف های جدیدبلدی بگی... مثل تی ته... فافافافا... شبها خوابت بد شده امروز 6 صبح بیدار شدی و داشتی با موبایلم بازی میکردی... قربونت خیلی دوست دارم ... نمیدونی چه لذتی داره وقتی نگاهم میکنی و میخندی...تازگیها وقتی یه چیزی رو از دستت میگیریم جیغ میزنی... خیلی بلا شدی... وقتی خاله سحر برات نی نای نای میخونه تو هم دست میزنی ...و خوشحال میشی ...این عکس هم مربوط به چند روز پیش که رفته بودیم خونه دایی بابایی واینم یسنا خانوم دختر دایی بابایی اینم عکس پانیذ...
نویسنده :
مامان معصوم
23:33